طبق تحقیقی که اخیرا صورت گرفت، هواداران مرد فوتبال در متن پیامهایی که در شبکههای اجتماعی هواداران مینویسند، رویکرد «بسیار جنسیتزده و زنستیزانهای» به ورزش زنان دارند. محققان دانشگاه دورهام با ۱۹۵۰ هوادار مرد فوتبال که در ۱۵۰ اتاق گفتوگوی مجازی بریتانیایی حضور داشتند مصاحبه تلفنی کردند.
طبق یافتههای آنها، پیامهای هواداران «تا حد زیادی نشاندهنده» دیدگاههای مترقی آنان است، اما این پیامها به اندازه «رویکردهای جنسیتزده و خصومتآمیز» فراوان و رایج نبود. به گفته نویسندگان این پژوهش، چنین رویکردهایی نشان از واکنش شدید مردان به در چشم آمدن بیشتر ورزش زنان دارد، مخصوصا از بازیهای المپیک ۲۰۱۲ لندن و جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۱۵ به این سو. محققان خواستار پوشش رسانهای بیشتر ورزش زنان شدند تا «به برابری جنسیتی بیشتر و ترویج عدالت اجتماعی منجر شود.» این تحقیق با هزینه شورای پژوهش هنر و علوم انسانی (Arts and Humanities Research Council) انجام شده و در نشریه دانشگاهی «جامعهشناسی» (Sociology) منتشر شده است. محققانی از دانشگاههای دورهام، لستر، و ساوت استرالیا سرپرستی این پژوهش را به عهده داشتند.
دکتر استیسی پوپ، نویسنده اصلی گزارش این تحقیق از بخش علوم ورزشی و تربیت بدنی دانشگاه دورهام، گفت: «این اولین پژوهشی است که رویکرد هواداران مرد فوتبال اهل بریتانیا به ورزش زنان را در دورهای بررسی میکند که ورزش زنان نمود چشمگیرتری در رسانهها داشته است.
«طبق پژوهش ما، رویکردها به ورزش زنان تا حدی در حال تغییر است و رویکردهای مترقیتری پدید آمده است.» او افزود: «اما این یافتهها همچنین نمود جامعهای مردسالار است که زنستیزی در آن رواج دارد. نمونههای زیادی از مردانی از هر نسل دیدیم که نگرشی بسیار جنسیتزده و زنستیزانه داشتند.» در یک بخش از نظرسنجی، از هواداران سوالهایی کردند که پاسخ تشریحی داشت. بر اساس این پاسخها، نگرشهای پاسخدهندگان را به سه دسته تقسیم کردند که عبارتند از مردانگی مترقی، مردانگی زنستیزانه آشکار، و مردانگی زنستیزانه نهان.
مردانی که نگرش مترقی داشتند، قاطعانه حامی برابری در پوشش رسانهای ورزش زنان بودند، به طوری که به گفته بسیاری، جام جهانی ۲۰۱۵ فوتبال زنان از این لحاظ نقطهعطف مثبتی بوده است.
به نظر مردانی که در مورد ورزش زنان نگرشی آشکارا زنستیز دارند، ورزشزنان از ورزش مردان جایگاه فروتری دارد. آنها بهویژه در مورد ورزش فوتبال چنین دیدگاهی دارند.
طبق دیدگاه برخی از هواداران ورزش که در جرگه مردسالاران آشکارا زنستیز قرار میگیرند، زنان بههیچوجه نباید ورزش کنند، یا فقط باید به ورزشهای «زنانه» مثل دو و میدانی بپردازند.
همچنین، طبق یافتههای این محققان، «خصومتی شدید» نسبت به افزایش پوشش رسانهای ورزشزنان وجود دارد، که این امر را «تبعیض مثبت» یا «مزخرفات نزاکت سیاسی» قلمداد میکنند.
سومین گروه هواداران مرد ورزش که در اقلیت هستند، در حوزه عمومی از نگرشهایی مترقی دم میزنند، اما در خلوت نسبت به ورزشزنان دیدگاههای زنستیزانه دارند.
مواضعی که این گروه به زبان میآورند بستگی دارد به آن که در کدام موقعیت اجتماعی باشند یا فرد همراهشان که باشد.
جان ویلیامز، از دانشگاه لستر و یکی از نویسندگان تحقیق مزبور، میگوید: «برخی از مردان آشکارا از افزایش پوشش رسانهای ورزشزنان در بیبیسی و شبکههای حق اشتراکی حمایت کردند. اما از نظر برخی دیگر، این امر آشکارا تهدیدی مشهود است و با «بروز» مردانگی در میدان فوتبال تقابل دارد. این در حالی است که نگرانی در مورد تثبیت و ارضای هویتهای مردانه نیز در میان مردان گستردهتر شده است. چنین مردانی از موضعی ضدزن آشکارا با ورزشزنان مخالفت میکنند.